خنده در فریاد
دیشب رونیکای ما ميخواست بخوابه ولی خوابش نميرد،شروع کرد به سرو صدا،آآآآآ... اووووو... داد و بیداد. خلاصه بین این همه فریاد توی این حالت بغل بابا حامد آروم شد و خنده ای کرد. قربون خندت برم البته بعدش دوباره سرو صداش شروع شد ...
نویسنده :
MaHaM
17:01